۷ صبح ۱۹ اوت ۲۰۱۸. قطارم ۷ صبح به گَغ دُ لِست پاریس رسید. تا باز شدن موزهها چند ساعتی زمان داشتم. بیصبرانه منتظر بودم تا موزه دُرسِی (Musée d’Orsay) باز شود و به دیدن اثار پل سزان و کلود مونه و ونسان ونگوگ بروم. اما ساعت هنوز ۸ نشده بود. تصمیم گرفتم به لوکیشن تابلوی مورد علاقهام از پل سزان، یعنی خیابان بیدهای مونمرتر (La Rue des Saules à Montmartre)، سری بزنم.
بعد از اینکه به تپههای مونمرتر در محله ۱۸ پاریس رسیدم، به اعجاز کار سزان بیشتر پی بردم. رابطه سزان و پاریس رابطهای از عشق و نفرت بود. هرچند او نیمی از عمر خود را در پاریس سپری کرد، اما به ندرت از آن نقاشی کشید. این تابلو از معدود نقاشیهای او از پاریس است: در «پشتبام پاریس». کسی که عشق به طبیعت در سرتاسر کارهایش موج میزند:
«حقیقت طبیعت است و من آن را اثبات خواهم کرد!»
وقتی هنرمندانی مانند هانری ماتیس و پابلو پیکاسو از یک هنرمند با عنوان «پدر همه ما» نقاشان یاد میکنند، میتوانید مطمئن شوید که نقاشیهای این هنرمند، تأثیری باورنکردنی بر دنیای هنر داشته است.
پل سزان (۱۸۳۹-۱۹۰۶) یکی از هنرمندانی بود که به تنهایی سبکهای مرسوم نقاشی قرن نوزدهم را دگرگون کرد تا پلی برای پارادایم جدیدی در دنیای هنر در قرن بیستم بسازد.
بیایید در این مقاله اکسپرس مگ نگاهی دقیقتر به آثار پل سزان و جالبترین حقایق در مورد او بیندازیم تا بفهمیم که چرا این هنرمند پست امپرسیونیست به عنوان یکی از تأثیرگذارترین چهرههای دنیای هنر در نظر گرفته میشود.
۱) پل سزان برخلاف بسیاری از همعصران خود از خانوادهای ثروتمند آمده بود
پدر سزان یکی از بنیانگذاران یک شرکت بانکی بود و وقتی پل بزرگتر شد، دارایی زیادی از پدرش به ارث برد. این امر باعث شد تا سزان از نظر مالی تأمین باشد، امتیازی که اکثر معاصرانش از آن بیبهره بودند. سزان در اوایل دوران کاری خود روابط پرتنشی با خانوادهاش داشت. پدرش در ابتدا از او حمایت نمیکرد! اما بعد از شهرت پل سزان، حامی فرزندش شد.
پدر سزان میخواست او وکیل بشود. بنابراین او را از سال ۱۸۵۸ تا ۱۸۶۱ به دانشکده حقوق دانشگاه اکس فرستاد، اما پل جوان در آن زمان به یادگیری طراحی پرداخت. سرانجام پل سزان در سال ۱۸۶۱ زمانش را کاملا وقف نقاشی کرد و از اکس راهی پاریس شد.
۲) سالن پاریس نمایش کارهای پل سزان را نپذیرفت!
سالن پاریس، نمایشگاه رسمی هنری آکادمی هنرهای زیبا در پاریس و بزرگترین رویداد هنری سالانه در غرب بین سالهای ۱۷۴۸ تا ۱۸۹۰ بود. بنابراین پذیرش آثار توسط این مؤسسه اهمیت بسیاری داشت.
اثار پل سزان هر سال، بین سالهای ۱۸۶۴ و ۱۸۸۲، برای سالن پاریس ارسال میشد. با این حال، آنها به سالن رفوزهها فرستاده میشدند. تنها یک اثر او با عنوان «پدر نقاش ‘رویدادها’ را میخواند» در سالن پذیرفته شد. شگفتانگیز است که سزان بعد چندین سال بیخیال فرستادن تابلوها نشد.
ترکیب بندی پل سزان در این اثر به نظر ساده است؛ هرچند این طبیعت بی جان پل سزان است که بیشترین شهرت را برای او به ارمغان آورده، این اثر بیشتر به رابطه پر تنش او و پدرش و تأثیر امیل زولا که در همین روزنامه مطلب مینوشت اشاره دارد.
نکته: سالن رفوزهها به سالنی گفته میشد که آثار پذیرفتهنشده آکادمی هنرهای زیبا پاریس در آن به نمایش در میآمد. در این سالن شاید برخی از مهمترین کارهای تاریخ نقاشی از جمله «ناهار در چمنزار» ادوارد مانه قرار گرفته بود. آثاری که اکنون در طبقه پنجم موزه دُرسِی پاریس سالانه میلیونها بازدیدکننده به خود میبینند.
۳) سایه افسردگی بر شانههای پل سزان
سزان در حدود بیست سال کارهای خود را به نمایش نگذاشت! او که در ابتدا با امپرسیونیستها نمایشگاهی برگزار کرد، مسیر خود را از آنها متفاوت میدید. طبیعت بی جان پل سزان به دنبال ثبت طبیعت به عنوان چیزی بود که انسان آن را میفهمد. سزان میخواست واقعیت را بشکند، نقاشیهایش را آبستره کند و مخاطب را به حضور بوم آشنا کند.
نقاشی سزان در سال ۱۸۶۷ با عنوان «اندوه» (Sorrow)، مردی غمگین را به تصویر میکشد: تصویری شاید کامل از زندگی او.
این نقاشی به «دوران سیاه» (Dark Period) سزان تعلق داشت.
از سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۷۰، آثار سزان با رنگهای تیره و استفاده زیاد از سیاه مشخص میشود. در این دوره، او یک سری نقاشی با کارد پالت کشید. بسیاری این کار را اختراع اکسپرسیونیسم مدرن در نظر میگیرند.
گفته میشود سزان فردی تنها و گوشهگیر بوده است و رد شدن آثارش هم کمکی به وضعیت او نکرد، زیرا این هنرمند پیشاپیش منتقد شماره یک خودش بود و به ندرت از نقاشیهایش خوشش میآمد.
پرترهها و طبیعت بی جان پل سزان فرقی با هم نداشتند؛ او ساعتها میخواست در برابر سوژههایی بیحرکت بنشیند؛ آنها را تماشا کند و برای کشیدنشان در حقیقتشان غرق شود. کاری که هم برای او و هم مدلهای انسانی، کاری سخت بود.
خلق و خوی پل سزان بین ناامیدی و سرخوشی در نوسان بود. هر چه سنش بالاتر میرفت، از جهان واقعی دورتر میشد و به درون دنیای خودش میخزید. او تقریبا از معاشرت متنفر بود، اما یک دوست بسیار صمیمی داشت: امیل زولا!
۴) سزان دوست صمیمی امیل زولا بود، اما…
در دوران کودکی، پل سزان، باپتیستین بایل و امیل زولا دوستانی بسیار صمیمی بودند. دوستی آنها به قدری نزدیک بود که آنها را «سه ناگسستنی» (les trois inséparables) میخواندند.
دوستی پل سزان و امیل زولا سالهای زیادی ادامه داشت، اما در سال ۱۸۸۸، زولا در کتاب «شاهکار» خود شخصیت «کلود لانتیه» را بر اساس پل سزان نوشت؛ هنرمندی ناموفق و ساختگی. سزان این کار را عهدشکنی در رفاقت میدانست و به دوستی خود با زولا خاتمه داد.
۵) کارنامه پل سزان شامل ۴ دوره هنری متمایز بود
پل سزان را یکی از بزرگترین هنرمندان و به ویژه یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان تاریخ میدانند. ترکیب بندی پل سزان نسبتاً ساده است؛ سبک او با ضربات قلم موی کوچکی که برای خلق نقاشیهای پیچیده استفاده میکرد به راحتی قابل تشخیص است.
کار او در اوایل دهه ۱۸۶۰ با نقل مکان به پاریس آغاز شد و میتوان ۴ دوره مختلف را در دهههای بعدی برای کارهای او در نظر گرفت:
- ۱۸۶۱-۱۸۷۰: «دوره سیاه»؛ دوره نسبتاً غمانگیزی که در آن او به شدت تحتتأثیر هنرمندان انقلابی امپرسیونیست بود، اما نتوانست با آنها ارتباط برقرار کند. آثار او در این دوره، با استفاده بیشازحد از رنگهای تیره مشخص میشوند.
- ۱۸۷۰-۱۸۷۸: وقتی سزان به منطقه نزدیک زادگاهش بازگشت، اوضاع برای او به شدت تغییر کرد. سزان با معشوقهاش از پاریس به L’Estaque، شهری کوچک در نزدیکی مارسی نقلمکان کرده بود و حالا خود را غرق طبیعت میدانست. چشماندازهای سزان بیشتر به این دوره تعلق دارند.
- ۱۸۷۸-۱۸۹۰: با وجود اینکه پیشتر در مناطق روستایی زندگی میکرد، اما در طی این دوره پل سزان کار خود را در آنجا تثبیت کرد. پس از ازدواج او و خدمتکارش، پدر سزان از دنیا میرود و ثروتی به او میرسد. این امر به سزان اجازه میدهد تا سبک خود را فارغ از نگرانیهای مالی به بلوغ برساند.
- ۱۸۹۰-۱۹۰۶: سالهای پایانی زندگی پل سزان دوباره با حوادث ناگوار همراه بود. او دیگر موفق به معاشرت با همقطاران خود نشد. او در سال ۱۹۰۳ یک استودیو ساخت و آخرین سالهای زندگی خود را در آنجا به نقاشی پرداخت. این استودیو با نام «لِ لوو» (Les Lauves)، اکنون به یک جاذبه توریستی تبدیل شده است. این دوره از کارهای پل سزان بعدتر الهامبخش سبک کوبیسم شد.
۶) چرا ترکیب بندی سزان در تاریخ نقاشی اهمیت دارد؟
سزان زمانی گفته بود که:
«با یک سیب من پاریس را شگفتزده خواهم کرد!»
کاری که بهواقع آن را انجام داد. سزان میخواست زندگی روزمره و واقعی را با اشکال ساده بازنمایی کند. او با استفاده از «سادهسازی هندسی» (geometric simplification) تنهدرخت را به یک استوانه و سیب را به یک کره تبدیل میکرد تا درک جدیدی از بوم و نقاشی به وجود آورد. طبیعت بی جان پل سزان از این بابت دارای اهمیت است.
این بدان معناست که او برای ترکیببندی آثار خود به استوانهها، مثلثها، مکعبها و کرهها فکر میکرد. این تغییر قابل توجه در به تصویر کشیدن اشیا، ناشی از علاقه پل سزان به بینایی دوچشمی و استریوسکوپی بود، تکنیکی برای بهبود توهم عمق.
علاوه بر این، سزان تمایل داشت تا حقیقت طبیعت را کشف کند. این هدف باعث شد تا اثار پل سزان بازگوکننده تجربه جدیدی از پدیدههای نوری باشند. او میخواست تجربه زیباییشناختی عمق در نقاشی را برای مخاطب با نور ممکن کند.
- «سادهسازی هندسی» و «پدیدههای نوری» اثار پل سزان، بسیاری از نقاشان قرن بیستم را برانگیخت تا سادهسازیها و نماهای چندگانه پیچیده را آزمایش کنند. گفته میشود پابلو پیکاسو و هانری ماتیس گفتهاند که پل سزان «پدر همه ماست»!
۷) مجموعه اثار پل سزان: غنی، متنوع اما دارای امضای شخصی
پل سزان مجموعه قابل توجهی از نقاشی خلق کرد. او بیش از ۹۰۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۴۰۰ آبرنگ در طول فعالیت حرفهای خود کشید. او این کار را در حدود ۴ دهه و نیم انجام داد.
ده اثر معروف پل سزان
- قاتل (Murder) – ۱۸۶۷-۱۸۷۰
- پسر با جلیقه قرمز (The Boy in the Red Vest) – ۱۸۸۸ یا ۱۸۹۰
- لِستک، ذوبشدن برف (L’Estaque, Melting Snow) – ۱۸۷۱
- پرتره مادام سزان با موهای باز (Portrait of Madame Cézanne with Loosened Hair) – ۱۸۹۰
- سبد سیبها (The Basket of Apples) – ۱۸۹۵
- اهرام جمجمه (Pyramid of Skulls) – ۱۹۰۱
- مجموعه مونت سنت ویکتوار (Mont Sainte-Victoire Series) – دهه ۱۸۸۰
- پارچ، پرده و ظرف میوه (Jug, Curtain and Fruit Bowl) – ۱۸۹۳-۱۸۹۴
- مجموعه ورقبازان (The Card Players Series) – اوایل دهه ۱۸۹۰
- حمامکنندگان (The Bathers) – ۱۸۹۸-۱۹۰۵
۸) از چهرههای خیالی تا مشاهده مستقیم
در مراحل اولیه کار خود، پل سزان اغلب چهرههایی تخیلی میکشید. اما این به تدریج تغییر کرد؛ تا اینکه او در اواخر کار خود، اغلب مناظر و شگفتیهای طبیعی را با مشاهده مستقیم نقاشی میکرد.
۹) مرگ هنرمند
در سال ۱۹۰۶ نقاش داستان ما، هنگام نقاشی در فضای باز دچار حادثه میشود. او بلافاصله پس از آن، دچار ذاتالریه شد که مرگ او را به همراه داشت. فراموش نکنید که او دچار بیماری دیابت بود. سزان در اکس آن پروونس، شهر زادگاهش، به خاک سپرده شد.
در مرگ او، آرزوی سزان برای نمایش کارهایش برآورده شد، البته در یک مقیاس بسیار وسیعتر! سالن پاییز کل مجموعه آثار سزان را به نمایش درآورد؛ کاری که سر و صدای زیادی در حوزه نقاشی به پا کرد. سزان تاج مورد علاقه خود را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بر سر گذاشت.
۱۰) سادهسازی هندسی در حراجها
بسیاری از آثار هنری او در دهههای گذشته در بازار حراج هنر با مبالغی باورنکردنی به فروش رفته است. تابلویی از او با نام Rideau, Cruchon et Compotier با قیمت ۶۰.۵ میلیون دلار در سال ۱۹۹۹ به فروش رفت.
همچنین «ورقبازان» (۱۸۹۳) در سال ۲۰۱۱ با قیمتی نزدیک به ۲۵۰ میلیون دلار به خانواده سلطنتی قطر فروخته شد که تا آن زمان گرانترین تابلوی جهان به حساب میآمد.
هرچند پل سزان و میراث مشهور او اکنون با قیمتهای نجومی در مزایدهها به فروش میرسد، اما تنهایی و انزوای سزان هیچوقت او را به درون اجتماع پرتاب نکرد. همانطوری که خود گفت:
«من جهان را نمیفهمم و جهان هم مرا نمیفهمد. به همین خاطر از آن کناره میگیرم».
یک پاسخ
جالب بود روشی که امروز باهاش نقاشی میکشن مدل هندسی برای اجسام در نظر گرفتن و نور پردازی برای سه بعدی کردن همه نو آوری ایشون بوده