هیچ تعریفی از پانتومیم وجود ندارد که همه را راضی کند. اما همانطور که مسیر تاریخی تئاتر بهخصوص تئاتر خیابانی نشان داده است، برای جواب به سوال «پانتومیم چیست؟» باید به توانایی و خلاقیت انسان در استفاده از حرکات و حالات چهره برگردیم.
کارولین کوئنتین، بازیگر و مجری سرشناس، در آخرین ستون خود در مجله Prima میگوید:
«من تعجب میکنم که چرا در سال ۲۰۱۶ و با این همه پیشرفت، ما هنوز دوست داریم مردانی را ببینیم که برای سرگرمی، لباس مبدل میپوشند. آیا مناسب است که زنان میانسال توسط یک مشت آدم، با دامن و آرایش بیش از حد، مورد تمسخر قرار بگیرند؟»
این شاید سوالی معقول به نظر برسد، اما کارولین اصلاً متوجه نبود که سنت پانتومیم چیزی بیشتر از لباس مبدل پوشیدن است. داستان پانتومیم داستان اژدها و مار است. مردانی که لباس زنانه میپوشند و زنانی که خودشان را به عنوان مردان جوان جا میزنند، جایی که هویت میتواند سیال باشد. پانتومیم داستان خوبی و بدی، و خیر و شر، است، جایی که امید پس از پشت سر گذاشتن خطر و ناامیدی، بر مصیبت پیروز میشود.
در این مقاله اکسپرس مگ میخواهیم داستان پانتومیم را شرح دهیم، داستان گذر از مرزها و بدنها، داستان حالات و حرکات چهره.
پانتومیم چیست؟
همانطور که گفته شد تعریف سر راست و یکپارچهای از محدوده پانتومیم وجود ندارد؛ قطعاً پانتومیم هنری است مربوط به حرکات و حالات بدن و چهره. جایی که انسان با توانایی و خلاقیت خود از مرزهای زبانی و فرهنگی عبور میکند و چیزی مشترک را به نمایش میگذارد. به عبارت دیگر، پانتومیم هنر استفاده از حرکات و حالات چهره به جای کلام گفتاری برای ارتباط گرفتن است.
کلمه پانتومیم برای اشاره به یک فرد و همچنین یک تولید یا اجرای واقعی استفاده شده است. یک فرد را میتوان میم نیز بنامیم، اما برخی ادعا میکنند که پانتومیم باید حتمن چیزی را تولید کند، اما این ادعا با کاربرد تاریخی و مدرن آن در تضاد است.
مهارتهای پانتومیم از درون رقص و آکروباتیکِ مربوط به سیرک، رشد کرده و در فیلمهای صامت اولیه قابل تشخیص است. اما به نظر میرسد هنر مدرن به پانتومیم به عنوان شکلی مستقل از هنر چندان توجهی ندارد. خیلیها همچنان پانتومیم را به جای آنکه یک هنر مستقل بدانند و تفسیر کنند، در قالبهای تئاتر قرار میدهند.
- پانتومیم شامل حرکات بدن و حالات چهره است.
- پانتومیم مرزهای زبانی و فرهنگی را جابهجا میکند و از چیزی مشترک بین انسانها حرف میزند.
- نوعی از سرگرمی دراماتیک است که عموماً بیان چهرهها در آن، با موسیقی همراه میشود.
- در بریتانیا، پانتومیم یک نمایش موزیکال خندهدار است که بر اساس داستانهای قدیمی کودکان، به ویژه در کریسمس، اجرا می شود.
بداههپردازی در ایتالیا: نقطه عطف تاریخ پانتومیم
«پانتومیموس» یونانی که معنای دقیق آن «تقلید از همه» است، به یک شکل از رقص انفرادی گفته میشد که اغلب با موسیقی همراه بود و هم کمدی و هم تراژدی را در بر میگرفت. محبوبیت آن در میان رومیان نیز گسترده بود تا اینکه کلیسای مسیحی نمایش عمومی آن را ممنوع کرد.
برخی ادعا میکنند که این فرم رقص رومی توانسته در قرون وسطی هم زنده بماند، اما شواهد زیادی درباره این ادعا وجود ندارد. فرهنگ کلیسا، بهخصوص در دوران قرون وسطا، همچون ادیان دیگر با بسیاری از اشکال هنر دشمنی داشت.
بعد از قرون تاریک وسطا، در عصر رنسانس، تئاتر بداههپردازی ایتالیایی معروف به Commedia dell’arte شکل جدیدی از پانتومیم را در طول قرن شانزدهم گسترش داد. صدها نفر از این هنرمندان در سراسر اروپا، انگلستان و جهان پخش شدند، اما پاریس به یکی از مقرهای مهم پانتومیم تبدیل شد. شخصیت های خاصی از جمله Pagliaccio یا Pedrolino معروف به Pierrot در انگلیسی از ستارههای اصلی این تولیدات بودند.
پانتومیم یکی از بهترین راههای ارتباطی برای نزدیکشدن به توده مردم بود که از موانع زبانی، طبقاتی و فرهنگی فراتر میرفت. دیگر نیاز نبود که حتماً گروههای اجراگر زبان محلی را بدانند و به راحتی با مردم عادی ارتباط برقرار میگرفتند.
کمدیا، یک هنر همه فن حریف، محبوب و تأثیرگذار بود. هنرمندان از ماسکهای متفاوت استفاده میکردند و مخاطبان بدون آنکه بدانند پشت ماسک چه کسی قرار دارد، فوراً شخصیتها را تشخیص میدادند. این کار باعث میشد تا بازیگران بدون ترس از شناختهشدن، جوکهایی در همان موقعیت بسازند و بدون در نظر گرفتن عواقبش، آنها را بیان کنند.
این بازیگران عموماً دورهگرد بودند و با سفر از جایی به جایی دیگر کسب درآمد میکردند. این کار باعث میشد تا خود پانتومیم، به همه جاهایی که این دورگردان سر میزنند، گسترش پیدا کند. به عنوان مثال، میدانیم که این بازیگران چندین بار از ایتالیا و فرانسه به انگلستان سفر کردند، برای همین است که نمایشنامهنویسان بزرگ بریتانیایی و اروپایی از ویلیام شکسپیر گرفته تا مولیر (Molière) همگی از شخصیتها و سنتهای کمدی استفاده میکردند.
قرن ۱۸: رقیب جدید رقص باله وارد میشود
در قرن هجدهم، پانتومیم به عنوان یک رقیب محبوب برای باله رویال وارد صحنه میشود. در اینجا پانتومیم بیشتر به شکل رقصی از «کمدیا دل آرته» مطرح شده بود. در سرتاسر اروپا، گروههای رقص این پانتومیمها را به کار میگرفتند، چون از یک طرف، موسیقی بسیاری غنیای داشت و از طرف دیگر تغییرات زیادی در صحنه و لباس اتفاق میافتاد که مخاطب را خسته نمیکرد. اما پانتومیم هنوز در مقابل تئاتر نوپا بود و از ترس رقابت مالی با آن در پاریس، متن گفتاری نداشت و فقط بر حالات بدن و چهره و رقصها متمرکز بود.
در قرن هجدهم، چنین پانتومیمهایی یک کارکرد جدید برای طبقه مرفه پیدا کردند. بعد از مرگ لویی چهاردهم، پادشاه «رقصنده» در سال ۱۷۱۵، از پانتومیم استفاده شد تا توجیه کنند که قوانین و آداب استفاده از موسیقی در اجراهای سلطنتی فرانسه دستوپا گیر است و باید فضا بازتر شود. از این بابت، ژستهای خاص و قوانین سفتوسخت بازیگران تئاتر تراژیک و همینطور لباسهای باریک و ادعاهای خاص برای خوانندگان اپرا دیگر قانون نبودند. یعنی پانتومیم کمک کرد تا آزاد بودن بازیگر و رقاص و موزیسین حق طبیعی شمره شود.
قرن ۱۹: سلام بر مجسمههای زنده!
در ابتدای قرن نوزدهم، پانتومیمها همچنان فقط به عنوان نوعی سرگرمی در تضاد با باله سلطنتی دیده میشدند و به تئاترهایی محدود بودند که چنین بالههایی در آنها اجرا نمیشد. پانتومیمهای انگلیسی ارتباط نزدیکی با دنیای سیرک داشتند. یکی از شناختهشدهترین اجراگران پانتومیمهای انگلیسی، جوزف گریمالدی (Joseph Grimaldi)، بنیانگذار مشهور دلقکبازی (clowning) بود.
گریمالدی هر داستان را با شخصیتهای ثابت خاصی تنظیم میکرد. اما هنوز سنتها دستوپاگیر با قوانین سختگیرانه در انگلیس وجود داشت که این اجراها را به زمان کریسمس محدود میکرد. از دهه ۱۸۵۰ میلادی به بعد، تالارهای موسیقی باعث پیشرفت برخی از مهارتهای پانتومیم شدند که بعدتر در فیلمها صامت، بهخصوص آثار چارلی چاپلین، دیده میشود.
اما یک فرم جذاب که به نوعی از پانتومیم تبدیل شد، «تصویر زنده» بود. در این صحنهها که به tableau vivant نیز شهرت دارند، گروهی از افراد مانند مجسمه، بدون حرکت و صدا میایستند و انگار ادای یک نقاشی یا مجسمه را در میآورند. ایده این کار توسط هنریت هندل شوتز (Henriette Hendel-Schütz) پرورش داده شد.
منبع دیگری که بر پانتومیم تأثیر بسیاری گذاشت، ژیمیناستیک بود. برای مثال، یکی از مهمترین اجراگران پانتومیم به نام ژاک لکوک کار خود را با ژیمیناستیک آغاز کرده بود و یا کسی مانند ژان گاسپار دوبورو (Jean-Gaspard Deburau) متخصص هنرهای رزمی و نمایشی بود. دوبورو را واقعاً پدر میم فرانسوی میدانند، زیرا کاراکتر شاعرانه و مالیخولیایی «پیرو» را دوباره به کار گرفت و در فیلم بچههای بهشت آن را به اوج رساند.
قرن ۲۰: سیالیت مرزها
مسیر کاری هنرمندان و اجراگران قرن بیستم مانند کارل گودلوسکی نشان میدهد که پس از ۱۹۰۰، مرزهای بین پانتومیم، آکروبات، سیرک و رقص بسیار روان شد. اجراگران پانتومیم مدرن، مانند اتین دکرو (Étienne Decroux) که قرار بود در فیلم بچههای بهشت نیز دیده شود، نه تنها از سالنهای موسیقی و تکنیکهای فیلم صامت تأثیر گرفتند، بلکه بالههای فرانسوا دلزارت و رقص اکسپرسیونیستی را منبع الهام قرار دادند.
از سویی دیگر، آنها بر ستارگان فیلم صامت، مانند باستر کیتون و چارلی چاپلین تأثیرات فراوانی گذاشتند. کارهای چاپلین و کیتون، نمونههایی از مهارتهای میمکی بودند که از پانتومیم و تئاتر گرفته شده بود و در رسانه فیلم استفاده میشد.
- پانتومیم در یونان باستان ریشه دارد، اما در قرون وسطا رو به افول رفت.
- در عصر رنسانس، پانتومیم دوباره به صحنه برگشت و با بداههپردازی ایتالیایی در قرن شانزدهم گسترش یافت.
- پانتومیم به خاطر صامت بودن و مدل دورهگردی بازیگران آن، به سرعت در کل اروپا رواج یافت.
- بعد از مرگ لویی چهاردهم، قوانین سفتوسخت باله کنار رفت و جا برای اجراگران پانتومیم باز شد که منجر به آزادی بیشتر بازیگران تئاتر نیز میشد.
- تصویر زنده یا tableau vivant به یکی از فرمهای مطلوب پانتومیم تبدیل شد که در آن بازیگران، تصویر یک تابلو یا مجسمه را، بدون حرکت و صدا، بازی میکنند.
- در قرن بیستم، مرزهای پانتومیم و سایر هنرها و سرگرمیها کمرنگ شد و این اتفاق به هنرمندان پانتومیم و سایر رسانهها مانند سینما اجازه داد تا از قابلیتهای رسانههای یکدیگر استفاده کنند.